» » توقف نوپای ناکام با درآمد شش‌رقمی!

وقتی که 16 سال داشت، تصمیم گرفت به خانواده‌اش کمک کند و سطح زندگی‌شان را ارتقا‌ دهد، بنابراین کسب‌و‌کاری راه انداخت که لوازم الکترونیکی مصرفی وارد کرده و می‌توانست آنها را با قیمتی حدود 10 برابر بهای اصلی به فروش برساند. او از طریق افراد وابسته به کسب‌و‌کارش توانست کار خودش را در سال نخست در مسیر شش‌رقمی‌شدن قرار دهد، اما یک روز تماسی تلفنی از بخش حقوقی، او را ناگزیر از توقف کسب‌و‌کارش کرد.

متیو کارپنتر، بنیانگذار یک کسب‌و‌کار نوپای ناکام است و بزرگ‌ترین شکستی که در زندگی‌اش داشته، زمانی بوده که تلاش کرد یک کسب‌و‌کار ایجاد کند. خودش می‌گوید همیشه محصولات بی‌فایده‌ای تولید می‌کرده از جمله یک وب‌سایت که هدف خاصی را دنبال نمی‌کرد اما ۲۳۰هزار بازدیدکننده داشت و در آخر آن را به مبلغ چندین هزار دلار فروخت.

اما وقتی به سال ۲۰۰۸ برمی‌گردد، زمانی که ۱۶ سال ‌داشت، تصمیم گرفت کسب‌و‌کار واردات لوازم مصرفی الکترونیک را راه‌اندازی کند. او مبلغ هزار دلار پس‌انداز حاصل کارهای دشوار در بعدازظهرها را برای شروع در اختیار داشت. حدود یک‌سال بعد در‌حالی‌که شرکتی به نام Zor تاسیس کرده بود و در فهرست یکی از ۱۰ جوان کارآفرین برتر قرار داشت، با یک تماس تهدیدکننده از سوی اپل مواجه شد.

متیو در ابتدا همه محصولات شرکتش را از طریق eBay می‌فروخت. او در این‌باره می‌گوید: اگر با شیوه کار این سایت آشنا نباشید، هر روز برایتان عذاب‌آور است و در انتهای روز نتایج ناراحت‌کننده به همراه دارد. فروشندگان در این سایت همیشه آسیب می‌بینند و در انتهای روز برایشان اشک و آه باقی می‌ماند. بنابراین من فهمیدم که این راه برای کار دراز‌مدت مناسب نیست و باید از آن خارج شوم؛ پس از مدتی فروش محصولات در وب‌سایت خودم را آغاز کردم. من هیچ هزینه‌ای برای بازاریابی صرف نکردم و همیشه فروش‌ها از طریق ارجاع دیگران و انتقال اطلاعات دهان به دهان انجام شد.

تاسیس شرکت Zor

از آنجا که متیو همیشه درگیر کار بود، برخی از دوستانش عملا در خدمت کسب‌و‌کار او قرار گرفته بودند و به عنوان همکار وابسته برایش کار می‌کردند. او تعدادی آگهی کاغذی تهیه کرده بود که دوستانش نام و شماره تماس خودشان را روی آنها نوشته و توزیع می‌کردند.

متیو از یک فروش ۵۵دلاری مبلغ ۱۵ دلار را به همکاران وابسته می‌داد و به یاد می‌آورد که در یک دوره قبل از تعطیلات سال نو میلادی با جعبه‌ای پر از پخش‌کننده موسیقی و ۱۰ نفر مشتاق به فروش آنها وارد مدرسه شد‌ و این احتمالا یکی از ساده‌ترین کارهایی بود که برای کسب هزاران دلار سود انجام داد؛ چرا که نوجوانان خریداران خوبی هستند.

با گذشت چند ماه و رونق کسب‌و‌کار بود که متیو شرکت Zor را تاسیس کرد و شرکت به سرعت بین مردم شهرت یافت. اما یک روز که در کتابخانه نشسته و در حال تنظیم سفارشات بود، تماسی تلفنی از یک شماره ناشناس دریافت کرد که از طرف یک شرکت حقوقی بود. در طی تماس او متوجه شد که پخش‌کننده موسیقی که می‌فروشد، شباهت بسیاری به محصول یک شرکت دارد و اگر بلافاصله عرضه این محصول را متوقف نکند، از او شکایت خواهد شد‌ و به این ترتیب دیگر نمی‌توانست هیچ سفارشی دریافت کرده و هیچ مبلغی از مشتریان بگیرد و حتی نمی‌توانست با نام تجاری مشابه کار کند.

متیو با حالتی گیج و دردی در ناحیه شکم به صفحه نمایش رایانه‌اش خیره شده بود که سفارشاتی در آن نقش بسته بود اما قادر به انجام کوچک‌ترین کار درباره آنها نبود‌ و به خاطر می‌آورد که به خانه برگشت، روی تخت افتاد‌ و برای ساعت‌ها به سقف خیره شد‌ و فکر می‌کرد که باید چه کاری انجام دهد.

شروع کسب‌و‌کار در ‌۱۶سالگی به‌تنهایی برای او یک چالش بود و او هیچ تجربه‌ای درباره کاری که انجام می‌داد، نداشت؛ در آن زمان حتی انجام کارها به صورت برخط هم چالش‌برانگیز بود. او معتقد است که اگر تجربه کافی داشت و می‌دانست که نمی‌تواند محصولی مشابه تولیدات دیگران را بفروشد، با این شکست مواجه نمی‌شد.

97/09/17